روز نوشته های ماهور
بابات که اومده بود ما رو بذاره و برگرده یه روز هم مرخصی گرفت و روز بعد از عاشورا به سمت اصفهان حرکت کرد . تو این مدت هم یک با تو رو حمام کردیم و حدود ٢ بار هم از هوای بسیار مطبوع اونجا استفاده کردم تو حمام آفتاب گرفتی . تو این چندی روز که بابات اونجا بود تو هیچ مشکلی نداشتی خدا را شکر و کم کم داشتی خنده رو یاد میگرفتی