ماهورماهور، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

ماهور کوچولو و مامان و بابا

تنها شدن من

1391/8/24 0:06
نویسنده : مامان و بابا
251 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از اینکه چند روز مامانم اینا اینجا بودن و حسابی توی تموم کارا کمکم میکردن بالاخره رفتن و من تنها شدم و سختی های کارم تازه شروع شد و فهمیدم چقدر بچه داری سخته . اینکار اینقدر وقتم رو گرفته بود که حتی فرصت نمی کرد نهار بخورم چه برسه به اینکه بخوام برا خودم درست کنم . از عصر هم که بابک از سر کار بر میگشت دو نفربرای یه نصف نفر می دویدیم  و آخر شب تازه خانم از خواب بیدار میشد و میخواست تا صبح بیدار باشه .

 من دیگه واقعاً کم آوردم و از بی خوابی و خستگی دارم مریض میشم برای همین مامانم تصمیم گرفته که دوباره برای یه چند وقت بیاد پیشم تا یه یک هفته بعدش با هم بریم و من تنها نباشم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)