۲۱ شهریور ۹۶
امشب بعد حدود ۵۰ روز من اومدم پیش ماهور . الان قشنگ میشه تغییرات توی این ۵۰ روزش رو دید از حرف زدنت تغییر کرده تا غذا خوردنت.
مامان میگفت صبح که از خواب بیدار شدی سراغ من رو گرفتی و وقتی که فهمیدی من شب میرسم گفتی که پس میخوابم تا شب. توی راه هم مرتب به من زنگ میزدی و میگفتی زود گاز بده بیا شب هم هیچ جا نخواب.
مامان میگفت صبح که از خواب بیدار شدی سراغ من رو گرفتی و وقتی که فهمیدی من شب میرسم گفتی که پس میخوابم تا شب. توی راه هم مرتب به من زنگ میزدی و میگفتی زود گاز بده بیا شب هم هیچ جا نخواب.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی