ادامه ۲ مهر ۹۶
امروز من صبحانه تخم بلدرچین و شکلات صبحانه با نان خوردم بعدش با مامان رفتم اداره چون مامان کار داشت ومن یه استیکر السا هم خریدم بعدش که برگشتم خونه مامان نهار خورشت قیمه درست کرده بود خوردیم و حدود ساعت ۴ رفتیم پارک که اونجا دوست خوبم ملودی رو دیدیم و حسابی با ملودی بازی کردیم البته قبل از ملودی یکی دیگه از دوستام رو که اسمش آرشیدا بود رو دیدم و باهاش بازی کردم و ملودی بعدش اومد و باهاش سرسره بازی و خاله بازی کردیم و مامانم برامون شیرکاکائو و کیک خوردیم .
زمانی که داشتیم می اومدیم خونه من از این ماهی های اسباب بازی دیدم و چون مامانم برام نخرید من کلی جیغ زدم و گریه کردم . وقتی هم که اومدیم خونه من رفتم به بنیامین گفتم و اون اومد خونمون و با هم بازی کردیم وقتی هم که بنیامین رفت با بابام بازی کردیم. الان هم من شیر و عسل خوردم و میخوام کم کم بخوابم.
زمانی که داشتیم می اومدیم خونه من از این ماهی های اسباب بازی دیدم و چون مامانم برام نخرید من کلی جیغ زدم و گریه کردم . وقتی هم که اومدیم خونه من رفتم به بنیامین گفتم و اون اومد خونمون و با هم بازی کردیم وقتی هم که بنیامین رفت با بابام بازی کردیم. الان هم من شیر و عسل خوردم و میخوام کم کم بخوابم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی