روز نوشته های ماهور
امروز پنج شنبه برابر با ٢٤ اسفند ١٣٩١ هست و چند روز دیگه بیشتر تا آغاز سال نو باقی نمونده و ماهور عزیزم و شاهد اولین عید سعید باستانی هست . الان بیشتر از یک هفته هست که بابی ماهور اونو ندیده ولی این امید به دیدار هست که آدم ها رو خوشحال میکنه .
حالا که ماهور در مسافرت بسر میبره حسابی داره هش خوش میگذره و از آفتاب دلچسب بهاری لذت میبره روز سه شنبه مورخه ٢٢ اسفند بود که ماهور عزیزم برای اولین با تونست با دست پاهاش رو بگیره . و خیلی جالب بود . صداهایی که ماهور از خودش در می آره خیلی جالب هست و گاهی اوقات که باباش با تلفن باهاش صحبت میکنه حسابی تعجب میکنه و با حالتی کاملا غریب اطرافشش رو نگاه میکنه . مشکل شیر نخوردن ماهور هم که چند روز پیش داشت حالا بهتر شده و کاملا به محیط عادت کرده
ماهور عزیزم خیلی دوست دارم زودتر بزرگ بشی و معنی حرفام رو بفهمی تا بتونم بهت بگم خیلی دوستت دارم و بهت بگم که با اومدنت چقدر با خودت خیر و برکت با خودت آوردی .